چگونه حافظه، یادگیری و ادراک بر تمایلات خرید شما تأثیر می گذارد

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا کارهایی را که انجام می دهید خریداری می کنید؟ حتی با وجود نیازهای اولیه، دلیلی وجود دارد که چرا شما محصولات خاصی را نسبت به محصولات دیگر انتخاب می کنید. اکنون، به راحتی می توان فکر کرد که قیمت و کیفیت تنها عواملی هستند که در اینجا نقش دارند.

با این حال، ممکن است تعجب کنید اگر متوجه شوید که تأثیرات مرکزی بیشتری در کار وجود دارد. به ویژه، حافظه، ادراک و رفتار یادگیری شما چیزی است که واقعاً تعیین می کند که در هر زمان چه چیزی بخرید. بیایید نگاهی به نحوه عملکرد این بیاندازیم:

نوستالژی و تاثیر آن بر خرید شما

آیا اخیراً از کنار یک فروشگاه لباس رد شده‌اید و دوتایی کرده‌اید؟ خب، این احتمالاً به این دلیل است که بسیاری از لباس‌های موجود در فروش به شدت یادآور دهه‌های 80 و 90 هستند. با توجه به اینکه این تنها یک یا دو دهه پیش بود، ممکن است عجیب به نظر برسد که این سبک ها در حال بازگشت هستند.

خوب، این فقط لباس ها نیستند که این تکنیک را تجسم می کنند. می‌توانید بازی‌های ویدیویی، رستوران‌ها، محصولات زیبایی و حتی برنامه‌های تلویزیونی را بیابید که همگی یک انفجار از گذشته را دوباره تعریف می‌کنند. بنابراین، دقیقاً چرا تولیدکنندگان و آژانس های تبلیغاتی اینقدر سخت کار می کنند تا شما را به گذشته برگردانند؟

خوب ، پاسخ ساده این است که نوستالژی می فروشد. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که اگر چیزی باعث ایجاد نوعی حافظه مرتبط با دوران کودکی آنها شود، احتمال خرید آن بیشتر است. این، به نوبه خود، دلایل خاص خود را دارد - بیشتر مردم تمایل دارند فقط نوستالژی مثبت داشته باشند. بنابراین، به احتمال زیاد به گذشته خود با علاقه نگاه می کنید و اوقات خوب را به یاد می آورید.

ناگفته نماند که نوستالژی اغلب مردم را به یاد زمان های ساده تری می اندازد، به ویژه سال هایی که مسئولیت های کمتری برای نگرانی داشتید. بنابراین، با خرید یک تی شرت قدیمی یا لذت بردن از یک شیرینی از گذشته خود، به خود اجازه می دهید تا از زمان حال مهلت بگیرید.

تجارب و چگونگی شکل دادن به خریدهای آینده

با توجه به کمی متفاوت، اجازه دهید به تجربیات حرکت کنیم. اینها چه تأثیری بر خرید یا عدم خرید محصول در آینده دارد؟ اگر اطلاعات قبلی در مورد یک محصول یا مورد خاص ندارید، احتمالاً ابتدا به دنبال کمک هستید. این یا به شکل الف خواهد بود راهنمای خرید یا خواندن نظرات آنلاین.

پس از خرید کالا، می‌توانید روی تجربه خود حساب کنید تا مشخص کنید آیا این چیزی است که دوباره دریافت خواهید کرد یا خیر. به عنوان مثال، اگر محصول خاصی را خریدید و متوجه شدید که کیفیت خوبی دارد، ارزشش را برآورده می‌کند و منبع لذت است، می‌خواهید دوباره آن را بخرید. این همان چیزی است که به عنوان فرآیند یادگیری شناخته می شود.

به اندازه کافی جالب است که شما همیشه کسی نیستید که این فرآیند یادگیری را تحریک می کند. مواردی وجود دارد که خرده فروشان و فروشندگان واقعاً شما را به سمت آن سوق می دهند. این معمولا به آن شکل دهی می گویند. یکی از ساده‌ترین راه‌هایی که فروشندگان این کار را انجام می‌دهند، ارائه نمونه‌هایی از محصولی است که قبلاً آن را امتحان نکرده‌اید.

پس از این جلسه آزمایش، آنها ممکن است با ارائه امتیاز به شما، شما را تشویق به خرید محصول خود کنند. به عنوان مثال، ممکن است فروشنده در خرید اول و دوم شما یک کوپن یا تخفیف ارائه دهد. فقط بعداً در فرآیند خرید است که در واقع شروع به پرداخت تمام قیمت خواهید کرد. پس از این می توان شما را مشتری وفادار دانست.

ادراک و خرید

می توان ادعا کرد که ادراک قدرتمندتر از واقعیت است. موارد زیادی وجود داشته است که افراد توانسته‌اند خود و دیگران را در مورد چیزهای باورنکردنی متقاعد کنند، صرفاً به این دلیل که آنها به درستی آنها اعتقاد داشتند. به همین منظور، تأثیرگذاری بر ادراک شما می‌تواند تأثیر مشابهی ایجاد کند.

وقتی صحبت از خرید می شود، می توان استدلال کرد که در هر نقطه ای، شما در واقع با دو شکل از ادراک سر و کار دارید. اول باورهایی هستند که برای خود ساخته اید. دوم آن چیزی است که شرکت های تبلیغاتی و نگرش های مردمی ایجاد کرده اند.

این دو تصور می توانند به طور مستقل یا با هم روی مغز شما کار کنند. صرف نظر از این، می توانید کاملاً مطمئن باشید که آنها در نهایت تعیین می کنند که چه محصولاتی را خریداری می کنید و چقدر هزینه می کنید.

ادراک شخصی

ابتدا، بیایید در نظر بگیریم که برداشت های شما چه کاری انجام می دهد. تمام کار در اینجا توسط مغز شما انجام می شود. به طور خاص، هسته اکومبنس، قشر پیش پیشانی مزیال و اینسولا بیا تو بازی. اینها اجزایی هستند که در تجزیه و تحلیل محصولات و تعیین اینکه آیا قیمت آنها مناسب است یا خیر، دخیل هستند.

نکته جالب این است که اگرچه مغز شما اساساً در حال انجام محاسبات است تا ببیند آیا یک محصول ارزش قیمتش را دارد یا خیر، تصمیم نهایی بر اساس احساسات است. ببینید، دلیلی وجود دارد که چرا بسیاری از مردم پس از خرید و فروش احساس سرخوشی می کنند. آنها می توانند خود را متقاعد کنند که معامله خوبی به دست آورده اند و توانسته اند پول خود را پس انداز کنند.

اکنون، همانطور که احتمالاً می دانید، این همیشه درست نیست. گاهی اوقات، شما به سادگی درک می کنید که چیزی یک معامله است، حتی اگر واقعاً اینطور نیست. با این حال، این چیزی نیست که مهم است - به جای واقعیت موقعیت، ادراک شما مهمترین چیز است.

تشویق بیرونی

آنچه باقی می ماند این است که چگونه دیگران می توانند بر ادراک شما تأثیر بگذارند تا رفتار خرید شما نیز تحت تأثیر قرار گیرد. راه های زیادی وجود دارد که مردم احساس می کنند تبلیغ کنندگان و خرده فروشان می توانند احساسات یا احساسات شما را دستکاری کنند. تصاویر جذاب، پیام‌های قدرتمند و احساسات سرگرم‌کننده همگی می‌توانند نحوه‌ی دید شما از یک شرکت خاص را شکل دهند.

در حالی که همه اینها بدون شک حیاتی هستند، چیزی که بسیاری از مردم نمی دانند این است که چیز دیگری در کار است. چیزی که بسیاری از این شرکت ها در واقع سعی در انجام آن دارند این است برای آشنایی شما با لوگو، برند و محصولاتشان. این طبیعت انسان است که به سمت چیزهایی کشیده شود که برایمان آشناست. ما احساس می کنیم که می توانیم به آنچه می دانیم اعتماد کنیم.

بنابراین، یکی از دلایل اصلی که فروشندگان دائماً در تبلیغات اینترنتی، بیلبوردها و تبلیغات تلویزیونی ظاهر می شوند این است که می خواهند شما به آنها توجه کنید. به این ترتیب، دفعه بعد که می خواهید خرید کنید، احتمال زیادی وجود دارد که به سراغ چیزی بروید که توجه شما را به خود جلب کرده است.

همانطور که می بینید، دلایل زیادی برای خرید چیزهایی که انجام می دهید وجود دارد. گذشته، تجربیات و حتی باورهای شما همه در کنار هم قرار می گیرند تا مشخص کنند که در نهایت چه برند و محصولی را انتخاب خواهید کرد.

ارسال نظر

شما باید وارد شده برای ارسال یک دیدگاه.